شنتیاشنتیا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره

مینویسم برای ستاره روی زمینم

روزانه

کلی  نوشتم همش پرید بالاخره بعد مدتها تونستم از دست این ارور های نی نی وبلاگ تو وبلاگت چیزی بنویسم این روزها  یه لنگه از صندل های من رو میپوشی وتو خونه راه میری گاهی سعی میکنی هر  دو تاش رو بپوشی ولی چون بزرگن واست  نمیتونی با جفتش راه بری منصرف میشی یکیش رو در میاری به بازی میگی : زی خیلی صحبت میکنی اما من نمیفهمم ، امروز دستگیره ریلی پرده اتاقمون که نصب دیوار بود رو از جا کندی،هنوزم نمیدونم چجوری زورت رسیده! اگه سهوا" چیزی رو بزارم جایی که در دسترس تو باشه در هزارم ثانیه خودت رو بهش میرسونی نون هایی رو که میپزم خیلی دوست داری وخیلی بانمک میخوریشون صبح ها وقتی بیدار میشی تا من صبحونه رو اماده کنم یه ک...
13 دی 1392
1